با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بچه میره مغازه لوازم خانگی به فروشنده میگه: اگه من با آلـ. تـ م این اتو رو بلند کنم اتورو بهم میدی!!!؟؟؟ فروشنده با پوزخند میگه: اگه تونستی آره. پسره بلندش میکنه و میبره، فردا دوباره میره همون مغازه، فروشنده میگه: چی میخوای؟! پسره میگه: با بابام اومدم یخچال ببرم...!!!!
تو خونه بحث سر علم پزشکی شد گفتم پیشرفت علم پزشکی باعث شده ادم های ناسالم طولانی تر زندگی کنن و به مرور نسل بشر از نظر ژنتیکی ضعیف تر بشه بابام گفت کاری نداره دفعه بعد که مریض شدی دکتر نمی برمت تا مادر طبیعت خودش از صحنه روزگار حذفت کنه با تشکر از کانون گرم خانواده
زمان دانشگاه از یه دختره پولدار خوشم میومد یه بار سره کلاس اومدم خیلی شیک و مجلسی ازش خاستگاری کنم (یه حلقه فوق العاده ضایع هم خریده بودم ) استاد دختررو صداش کرد منم پشت سر دختره رفتم وسط کلاس یهو برگشت نگام کرده
اومدم زانو بزنم حلقه رو بدم بهش (ادا خارجیا ) یهووووو خشتکم جر خورد اومدم خودمو جمع و جور کنم زااااااارت گوزیدم تا اومدم پاشم یهو عطسه کردم تو صورت دختره عن دماغم اومد با استینم پاک کردم فقط یادمه کل کلاس به تر تر افتاده بود از خنده استاد رفت کما دختره هم قبول نکرد اون موقع ها مقداری تپل بودم:|
یه بار با مخاطب خاصم رفتیم کافی شاپ دوتا نعلبکی قهوه خوردیم شد 25 هزار تومن !!! هیچی دیگه به این نتیجه رسیدم که . . . در جوانی پاک زیستن شیوه ی پیغمبریست !!! باهاش تموم کردم !!! :|