با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
پسرعموم تو دانشگاه لپ تاپشو وصل کرده به ویدئو پروژکتور که پروژه ارائه بده،یه جمعی از دخترام پشتش... هول کرده به جا پروژش یه فیلم چیزیو باز کرده! بعد از هولش اومده فیلمو ببنده صداشو زیاد کرده بعد سرخ و سفید شده تند تند اومده لپ تاپو خاموش کنه لپ تاپ هنگ کرده کار نمیکرده دیگه هول هولکی بلند شده ویدئو پروژکتورو قطع کنه سکندری خورده پخش زمین شده! خلاصه اینکه اگه اینو تو دانشگاه دیدین این پسرعمو من نیست ما اینو نمیشناسیم
من معنی تنوع رنگی رو تازه زمانی فهمیدم که تبلیغات تبلت مارشال رو دیدم .... اونجایی که میگفت با تنوع رنگی تبلت مارشال سفید ، مشکی و خاکستری ، شما می تونید هر رنگی رو که دوست داشتید به سلیقه خودتون انتخاب کنید
ایا میدانستید؟؟؟ ما در هر یک سال (۱) دوازده ماه داریم (۱۲) چهار فصل داریم (۴) در هر فصل سه ماه داریم (۳) در هر ماه سی روز داریم (۳۰) و همینطور در هر ماه چهار هفته (۴) که هر هفته هفت روز دارد (۷) و هر روز بیست و چهار ساعته (۲۴) پس نتیجه میگیریم: ۱+۱۲+۴+۳+۳۰+۴+۷+۲۴ = ۸۵ آیا همه این نظم طبیعی است آیا این کافی نیست برای ایمان آوردن؟
مورد داشتیم دختره اومده شوهرشو سوپرایز کنه غذای مورد علاقشو درست کنه اشتباه غذای مورد علاقه دوست پسر سابقشو درست کرده تازه غذای مورد علاقه شوهرش که نبوده هیچ شوهرش از اون غذا متنفر بوده حالا شوهرشم واسه این متنفر بوده چون با دوست دختر سابقش با این غذا خاطره داشته هیچی دیگه الانم در حد مرگ دارن همدیگرو کتک میزنن تو راه دادگاه خانواده ان! اگه میخای این بلا سرت نیاد لایک کن :-)
.
.
.
یک بارم مث این فیلمای خارجی خواستم دوست دخترمو سورپرایز کنم . از پشت سرش چشماشو با دستام بستم . خاکبرسر حدود 50 تا نره خر رو اسم برد جز من . هیچی دیگه باز من فریب این فیلمای آمریکایی رو خوردم . مرگ بر آمریکا !!
من الان به شخصه متوجه شدم چرا انقدر تلاش و تبلیغات میکنن برای بچه دار شدن !!! . . . . . . آخه جمعیت ایران 75 میلیونه.. می خوان بکننش 85 میلیون.. :|||| بچه ها اطلاع رسانی کنین نیت خیره.. :|||
خر هفته رفته بودم پارک, 6 نفر داشتن والیبال بازی میکردن, یه گوشه دو نفر داشتن تخته نرد بازی میکردن, 3 نفر هم بدمینتون اونوقت اون وسط یه 50 نفری داشتن ذغال برا قلیون میچرخوندن....
پسرعمه: آقای مجری شما منو بیشتر دوس داری یا ماشین عباس آقا رو؟ مجری: معلومه که تورو بیشتر دوس دارم... پسرعمه: خب خدارو شکر! مجری: چطور مگه؟ پسرعمه: هیچی...زدم ماشین عباس آقا رو ترکوندم نگران بودم نکنه بخاطرش منو دعوا کنی! مجری(با عصبانیت): بله!؟ زدی ماشین اون بنده خدا رو ترکوندی!؟ پسرعمه: یه اشتباه محاسباتی بود،کبریت انداختم تو باکش میخواستم ببینم از اگزوزش آتیش میاد بیرون یا نه! مجری: مثلاٌ اگه آتیش میومد بیرون چی میشد!؟ پسرعمه: من خوشحال میشدم! مجری: خدایا یه قدرتی به من بده این بچه رو نزنم! پسرعمه: خدایا یکم بیشتر بهش قدرت بده،هنوز نمیدونه خود عباس آقا هم تو ماشین بود!
دردهای زنانه ام را میان بازوان مردانه ات جا گذاشته ام .بازوانت جایگاه ابدی آرامشم است این حس خوش را ازمن نگیر . . . ولله من که سن اینا بودم اوج احساس خوشم وقتی بود که سرمو می گرفتم جلوی پنکه می گفتم: هااااااا
مشهد به تهران: 1000 کیلومتر طبقه اول به طبقه هفتم: 7 طبقه طبقه هفتم به طبقه اول: 7 طبقه پنج شنبه تا شنبه: 2 روز شنبه تا پنج شنبه: 5 روز آخه چرا اینجوریه؟؟ روزای هفته هم بیشعور شدن
شنیدم یه بنده خدائی میگفت: کتری مثل مادر شوهره مدام در حال جوشیدن ! عروس مثل قوریه که با جوشیدن کتری اونم کم کم داغ میشه ! پسر مثل استکانه نصفشو کتری و نصفشو قوری پر میکنه ! خواهر شوهرم مثل . . . . . . . . . . . قاشق چای خوریه میاد به هم میزنه و میره