با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
زمان دانشگاه از یه دختره پولدار خوشم میومد یه بار سره کلاس اومدم خیلی شیک و مجلسی ازش خاستگاری کنم (یه حلقه فوق العاده ضایع هم خریده بودم ) استاد دختررو صداش کرد منم پشت سر دختره رفتم وسط کلاس یهو برگشت نگام کرده
اومدم زانو بزنم حلقه رو بدم بهش (ادا خارجیا ) یهووووو خشتکم جر خورد اومدم خودمو جمع و جور کنم زااااااارت گوزیدم تا اومدم پاشم یهو عطسه کردم تو صورت دختره عن دماغم اومد با استینم پاک کردم فقط یادمه کل کلاس به تر تر افتاده بود از خنده استاد رفت کما دختره هم قبول نکرد اون موقع ها مقداری تپل بودم:|